" پژواک " ، " آرام "

با خودم عهد کرده بودم...
در دل شلوغی‌ها گم نشوم،
فقط کارم را بکنم؛
بی‌حرف، بی‌حاشیه، بی‌دل‌دادگی.

اما نشد...
همه‌چیز، هیچِ محض بود.
و ناگهان به خودم آمدم
و دیدم تمامِ من،
«تویی».

نمی‌دانم
"منِ" تاریک درونم را صدا کردی،
یا "منِ" خوبم را بوسیدی.
اما هر چه هست—
در اوجِ رنج،
با تو آرامشی دارم
که از جنس زمین نیست.

دردناکترین اعترافِ شیرین

يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۶:۳۳ ق.ظ

تازه شروع کرونا بود که دیدمش.

ماسک داشت و فقط چشماش پیدا بود.

با دیدنش، اولین چیزی که اومد توی ذهنم یه جمله بود:

"بعضیا ماسک که می‌زنن، تازه می‌فهمی چقدر چشماشون قشنگه."

 

هنوز بدون ماسک ندیده بودمش.

نمی‌دونستم لبخندش چه شکلیه، یا خط صورتش چجوریه.

ولی نمی‌دونم چرا...

یه چیزی توی نگاهش بود،

یه آرامشِ غریب،

یه نگاهی که انگار می‌گفت: «شروع کنیم؟»

 

و همون روز،

بی‌آنکه بفهمم،

شروع یک مسیر پر تلاطم شد...

 

نمی‌دونستم روزگار چی توی آستینش داره،

ولی روز به روز به هم نزدیک‌تر شدیم.

آروم‌آروم،

توی وجود هر دومون حسی شکل گرفت؛

حسی که برای اون شد "احترام"،

و برای من، "دوست داشتن".

 

اما دلم ساده‌تر از اون بود که بفهمه...

گاهی دو نفر می‌تونن خیلی نزدیک بشن،

بدون اینکه مقصدشون یکی باشه.

 

اولین باری که دستاشو گرفتم،

یه گرمای خاصی داشت؛

از اون حسا که تا مغز استخون می‌ره،

تو تک‌تک سلولای بدن می‌شینه...

 

و همون‌جا،

با یه دروغ به خودم،

خواستم آروم بمونم:

"با یه بار دست گرفتن که کسی وابسته نمی‌شه..."

 

اما شده بودم.

وابسته شده بودم،

و کاری ازم ساخته نبود.

 

بغلش که کردم،

تازه فهمیدم آدم تا چه حد می‌تونه یکی رو دوست داشته باشه.

تا یه حدِ غیرممکن...

تا جایی که هر روز با خودش بگه:

"چقدر دوسش دارم؟"

"چرا دوسش دارم؟"

"اصلاً یهو چی شد؟"

 

و حالا...

بعد از سه سال،

قهر و آشتی،

بی‌محلی دیدن و لبخند دیدن،

گاهی مهربونی، گاهی نامهربونی...

هنوزم معتقدم خدا شابلونِ زیبایی رو روی "چشمای اون" گذاشته.

 

کسی که دوسش دارم و نمی‌تونم رهاش کنم...

کسی که دوسش دارم و باید رهاش کنم.

ممنوعه ترین حلالِ قلبم...

 

لعنت به هر چی دوراهی.

لعنت به رسیدن‌های دیر.

۰۴/۰۳/۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
پژواک

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">