" پژواک " ، " آرام "

با خودم عهد کرده بودم...
در دل شلوغی‌ها گم نشوم،
فقط کارم را بکنم؛
بی‌حرف، بی‌حاشیه، بی‌دل‌دادگی.

اما نشد...
همه‌چیز، هیچِ محض بود.
و ناگهان به خودم آمدم
و دیدم تمامِ من،
«تویی».

نمی‌دانم
"منِ" تاریک درونم را صدا کردی،
یا "منِ" خوبم را بوسیدی.
اما هر چه هست—
در اوجِ رنج،
با تو آرامشی دارم
که از جنس زمین نیست.

خودشم نمیدونه

سه شنبه, ۷ خرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۳۷ ب.ظ

یکی از زیباترین پدیده‌های جهان هستی، "نوای قو"ئه؛

پدیده‌ای که هر چند سال یک‌بار، چشم دنیا رو روشن می‌کنه.

خیلیا با تلسکوپ، در به در دنبال دیدنش هستن،

و خیلیا توی تمام عمرشون، حتی یه‌بار هم نمی‌تونن ببیننش.

اما من؟

من هر روز می‌بینمش...

امروز هم، از محل کار تا نزدیک خونه‌ش رسوندمش،

با اینکه خودش هنوز نمی‌دونه

چقدر نادره...

۰۴/۰۳/۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
پژواک

نظرات  (۱)

خوشبحالت

خب بهش بگو

بهش بگو که دوسش داری

چرا معطل میکنی؟؟؟

پاسخ:
🙏🙏

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">