" پژواک " ، " آرام "

با خودم عهد کرده بودم...
در دل شلوغی‌ها گم نشوم،
فقط کارم را بکنم؛
بی‌حرف، بی‌حاشیه، بی‌دل‌دادگی.

اما نشد...
همه‌چیز، هیچِ محض بود.
و ناگهان به خودم آمدم
و دیدم تمامِ من،
«تویی».

نمی‌دانم
"منِ" تاریک درونم را صدا کردی،
یا "منِ" خوبم را بوسیدی.
اما هر چه هست—
در اوجِ رنج،
با تو آرامشی دارم
که از جنس زمین نیست.

دورِ نزدیک

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۱۰:۱۵ ب.ظ

دور باش اما نزدیک ؛ من از نزدیک بودن های دور میترسم …

۰۴/۰۱/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
آرام

نظرات  (۳)

بعضیا بد نیستن…
فقط بلد نیستن.
نه اینکه راهو گم کرده باشن، نه…
فقط نمی‌دونن کجا باید وایستن.
نه می‌تونن دل بکنن، نه بلدن درست بمونن.
همیشه یه قدم این‌ورتر، یه لحظه دیرتر…
و تهِ دلشون، یه اضطراب، یه ترس مبهمی همیشه هست،

ترس از اینکه مبادا اضافی هستن،

 

 نمی‌دونن چطور باید بمونن،
بدون اینکه دل کسی رو زخمی کنن.

 

و ما… فقط می‌بینیمشون،
بی‌اینکه بفهمیم دارن توی خودشون می‌جنگن
برای موندنی که بلدش نیستن

۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۳۶ 💕 پسر خوب 💕

آفرین

واقعا همینطوره

چقدر با حمزه موافقم درباره بودن و نزدیک و دور بودن و رفتن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">