به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو!
بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو...
نگران این نباش که زندگیات زیر و رو شود،
از کجا معلوم زیر زندگیات بهتر از رویش نباشد....
به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خدا برایت رقم زده است، تسلیم شو!
بگذار زندگی با تو جریان یابد، نه بی تو...
نگران این نباش که زندگیات زیر و رو شود،
از کجا معلوم زیر زندگیات بهتر از رویش نباشد....
به قول مولانا
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
یا به قول خیام
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بودهست
این دسته که بر گردن او میبینی
دستیست که برگردن یاری بودهست
و به قول سعدی
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
یک جمله از کتابِ کیمیاگر بین مردم رواج پبدا کرده
با این مضموم :
"چیزی که مال تو باشه، از کنارت عبور نمیکنه"
بله این حرف درسته اما به شرطی که حرفِ سعدی رو
هم کنارش داشته باشیم که میگه
" نا برده رنج ، گنج میسر نمیشود"
بعضی چیزا واسه تو هستن ، اما باید براش زحمت بکشی،
باید رنج بکشی، صبوری کنی،
که چه بسا اگر راحت به دستش بیاری " قدر ندونی" و راحت
از دستش بدی...
یک جمله که خیلی دوسش دارم و گاها به بقیه میگم
" ما مامور به انجامیم، مامور به نتیجه نیستیم"
یعنی باید تلاش کنیم
برای به دست آوردن هر چیزی، خواه ثروت باشه
خواه پُست و مقام باشه، خواه اون کسی که دوسش داریم باشه،
ما باید توان خودمون رو بذاریم
اما نتیجه دست خداست..
پ . ن : امیدوارم امروز برای همه آدما، روز قشنگی باشه
به قشنگیِ خنده های " آرام "
«آنجا یک قهوه خانه بود. اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای، چرا؟ دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟! عجله! همیشه عجله! کدام گوری میخواستم بروم؟ من به بهانهی رسیدن به زندگی، همیشه زندگی را کشته ام.»
محمود دولت آبادی
واقعا انسان باید بر مبنای ذهن زندگی کنه یا قلب.؟
اونایی که با عقل و منطق زندگی کردن
بعدها حسرت خوردن...
اونایی که با قلب زندگی کردن
بعدها رنجِ دلتنگی بهشون تحمیل شده..
اگر بر مبنای هر دو...
خب کجاها ، کدومشون باید حکمفرما باشن؟؟