" پژواک " ، " آرام "

با خودم عهد کرده بودم...
در دل شلوغی‌ها گم نشوم،
فقط کارم را بکنم؛
بی‌حرف، بی‌حاشیه، بی‌دل‌دادگی.

اما نشد...
همه‌چیز، هیچِ محض بود.
و ناگهان به خودم آمدم
و دیدم تمامِ من،
«تویی».

نمی‌دانم
"منِ" تاریک درونم را صدا کردی،
یا "منِ" خوبم را بوسیدی.
اما هر چه هست—
در اوجِ رنج،
با تو آرامشی دارم
که از جنس زمین نیست.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سعدی» ثبت شده است

به قول مولانا

اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

دل من داند و من دانم و دل داند و من

 

 

یا به قول خیام

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند سر زلف نگاری بوده‌ست

این دسته که بر گردن او می‌بینی

دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

 

و به قول سعدی

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی

یا چه کردم که نگه باز به من می‌ نکنی

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست

تا ندانند حریفان که تو منظور منی

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

پژواک
۰۴ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یک جمله از کتابِ کیمیاگر بین مردم رواج پبدا کرده

با این مضموم :

"چیزی که مال تو باشه، از کنارت عبور نمیکنه"

بله این حرف درسته اما به شرطی که حرفِ سعدی رو 

هم کنارش داشته باشیم که میگه

" نا برده رنج ، گنج میسر نمیشود"

بعضی چیزا واسه تو هستن ، اما باید براش زحمت بکشی،

باید رنج بکشی، صبوری کنی،

که چه بسا اگر راحت به دستش بیاری " قدر ندونی" و راحت

از دستش بدی...

یک جمله که خیلی دوسش دارم و گاها به بقیه میگم

" ما مامور به انجامیم، مامور به نتیجه نیستیم"

یعنی باید تلاش کنیم 

برای به دست آوردن هر چیزی، خواه ثروت باشه

خواه پُست و مقام باشه، خواه اون کسی که دوسش داریم باشه،

ما باید توان خودمون رو بذاریم

اما نتیجه دست خداست..

 

پ . ن :  امیدوارم امروز برای همه آدما، روز قشنگی باشه

                 به قشنگیِ خنده های " آرام " 

پژواک
۰۴ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر