" پژواک " ، " آرام "

با خودم عهد کرده بودم...
در دل شلوغی‌ها گم نشوم،
فقط کارم را بکنم؛
بی‌حرف، بی‌حاشیه، بی‌دل‌دادگی.

اما نشد...
همه‌چیز، هیچِ محض بود.
و ناگهان به خودم آمدم
و دیدم تمامِ من،
«تویی».

نمی‌دانم
"منِ" تاریک درونم را صدا کردی،
یا "منِ" خوبم را بوسیدی.
اما هر چه هست—
در اوجِ رنج،
با تو آرامشی دارم
که از جنس زمین نیست.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عباس معروفی» ثبت شده است

عباس معروفی توی کتابِ سال بلوا

جایی میگه

صورتم را به شانه اش گذاشتم و

گفتم: دوست دارم ماه من و تو همیشه پشت ابر بماند و هیچکس از عشق ما باخبر نشود.

آدم ها حسودند 

زمان بخیل است

و دنیا عاشق کش است

 

خلاصه اینکه : هرچیزی  اعم از سلامتی ، ثروت ، آرامش ، معشوقه

و هر چیزی که به ذهنمون میرسه،

یکروزی از زندگی ما میره...

اما اگر در موردش با آدما صحبت کنیم

احتمال اینکه زودتر از دستش بدیم ، هستش.....

پژواک
۱۱ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر