" پژواک " ، " آرام "

با خودم عهد کرده بودم...
در دل شلوغی‌ها گم نشوم،
فقط کارم را بکنم؛
بی‌حرف، بی‌حاشیه، بی‌دل‌دادگی.

اما نشد...
همه‌چیز، هیچِ محض بود.
و ناگهان به خودم آمدم
و دیدم تمامِ من،
«تویی».

نمی‌دانم
"منِ" تاریک درونم را صدا کردی،
یا "منِ" خوبم را بوسیدی.
اما هر چه هست—
در اوجِ رنج،
با تو آرامشی دارم
که از جنس زمین نیست.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سو تفاهم» ثبت شده است

دلم به حال پروانه ها می‌سوزد 

وقتی چراغ را خاموش می‌کنم 

و به حال خفاش‌ها

وقتی چراغ را روشن می‌کنم!

نمی‌شود قدمی برداشت

بدون آن که کسی برنجد؟

 

خلاصه اینکه هر رنجی از طرف دیگران بهمون 

تحمیل میشه، حتما اینجوری نیست که عمدی باشه،

شاید بخاطر یک سوتفاهم رخ داده

پژواک
۱۹ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر